Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «آنا»
2024-04-28@14:41:56 GMT

«برخیزید» به چاپ چهارم رسید

تاریخ انتشار: ۱۹ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۰۵۴۲۳۲

به گزارش گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، چاپ چهارم «برخیزید»؛ خاطرات شفاهی سیدحمید شاهنگیان، آهنگساز ترانه‌ها و سرود‌های انقلاب به قلم روح‌الله رشیدی و توسط انتشارات «راه‌یار» منتشر و روانه بازار نشر شد.

سید حمید شاهنگیان ازجمله هنرمندانی بود که در واقعه خونین ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ حضور داشت و از همان زمان، معتقد بود که نباید اجازه داد که این اتفاق مهم تاریخی از سوی رژیم پهلوی به فراموشی سپرده شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

با همین انگیزه بود که به تنهایی و در خفقان آن دوران، سرود ۱۷ شهریور را به یاد شهدای این واقعه تولید کرد.

به همین ترتیب، او تنظیم و آهنگسازی بسیاری از سرود‌ها یا نقل بی‌نظیر «برخیزید‌ ای شهیدان راه خدا»، «خمینی‌ای امام» و... را نیز برعهده داشته است. پس از انقلاب نیز تا سال ۱۳۶۰ از سوی رئیس وقت سازمان صدا و سیما، مسئولیت امور موسیقی این نهاد را برعهده گرفت و در شرایط ویژه آن دوران، شاهد چالش‌های زیادی در این عرصه بود که خاطراتی مهم و شنیدنی دارد و بخش‌هایی از آن، در کتاب «برخیزید» روایت شده است.

در بخشی از این کتاب، درباره ماجرای سرودن قطعه «خمینی‌ای امام» می‌خوانیم: «آقای سبزواری دوتا شعر به من داد در‌بارۀ حضرت امام. اسم امام هم در یکی از آن شعر‌ها آمده بود. قرار شد روی این شعر‌ها کار کنیم برای ساخت سرود. من این دوتا شعر را از ایشان گرفتم و با هم تلفیق کردم. بخش‌هایی از یک شعر را روی آن یکی شعر گذاشتم و شد سرود «خمینی‌ای امام». فکر می‌کنم «ز ما تو را درود، ز ما تو را سلام/ خمینی‌ای امام، خمینی‌ای امام» را از یک شعرشان برداشتم و «ای مجاهد،‌ ای مظهر شرف/‌ای گذشته ز جان در ره هدف» را از شعر دیگرشان. بعد روی این شعر، ملودی گذاشته شد.

ملودیِ اولیۀ سرود را که ساختم، به آقای صبحدل نشانش دادم. آقای صبحدل بعد از اینکه گوش کرد، گفت: «حمید! چرا فرود آمدی؟» منظورش این بود که ترکیب ملودی به‌جای اینکه صعودی باشد، کمی فرود آمده است. خدا رحمتش کند آقای حسین صبحدل را که من مدیونش هستم. این نکته‌سنجی‌اش خیلی هوشمندانه بود. آقای صبحدل با گفتن «چرا فرود می‌آیی؟» می‌خواست یادآوری کند که حس حماسی سرود باید بیشتر باشد. دیدم نکتۀ درستی می‌گوید. گفتم درست می‌گویید. رویش کار می‌کنم. فکر هم نمی‌کنم ملودی اولیه را غیر از آقای صبحدل کسی شنیده باشد...

نسخۀ اولیه را گروه چندنفرۀ خودمان اواسط دی ماه ۱۳۵۷ خواند. اعضای این گروه، استعداد خواندن داشتند. اصلاً همه‌شان خواننده بودند. شمسایی خواننده بود؛ صبحدل خواننده بود؛ صالحی خواننده بود و محمدرضا شریفی‌نیا هم تئاتر کار کرده بود و می‌توانست از صدایش خوب استفاده کند. او سرود را نمی‌خواند و فقط هر بند شعر را در فواصل خواندن سرود دکلمه می‌کرد. خلاصه همه صاحب تجربه بودند. بعد، چهار نفر دیگر (مرحوم ایلخانی با سه پسرش) هم به این جمع اضافه شدند. به درخواست مرحوم ایلخانی، رفتیم خانۀ ایشان تا آخرین تمرین‌ها را آنجا انجام دهیم.

خانۀ آقای ایلخانی در نزدیکی کاخ سعدآباد بود. قبل از ساعتِ حکومت‌نظامی رفتیم آنجا. برای پیشگیری از انتشار صدا در اطراف خانه، در‌ها و پنجره‌ها را کامل بستیم و پرده‌ها را کشیدیم. تا صبح مشغول تمرین و ضبط بودیم. صبح که شد، آقای ایلخانی پسرش را فرستاد که نان بگیرد. برگشت و گفت که صدایتان تا سرِ کوچه می‌آید! تازه متوجه شدیم که آن‌همه استتار و احتیاط، تأثیری نداشته و ما شب تا صبح، درست در همسایگیِ کاخ سعدآباد، داشتیم «خمینی‌ای امام، خمینی‌ای امام» می‌خواندیم! لطف خدا بود که کسی متوجه صدای ما نشده بود.

نسخه‌ای که با عنوان «خمینی‌ای امام» پشت نوار‌های سخنرانی امام آمد، کار این جمع هفت‌هشت‌نفره بود. این نسخه در آرشیو تلویزیون هم نیست. احتمالاً در آرشیو شخصی یا در مرکز اسناد انقلاب اسلامی موجود باشد. اوایل بهمن، برای استقبال از حضرت امام، این سرود را با بچه‌های گروه بزرگ تمرین کردیم.»

بنابرین گزارش، چاپ چهارم ۲۰۸ صفحه‌ای کتاب «برخیزید»؛ خاطرات شفاهی سیدحمید شاهنگیان، آهنگساز ترانه‌ها و سرود‌های انقلاب که تحقیق آن برعهده محمدجواد کربلایی و مرتضی قاضی بوده و تدوین آن توسط روح‌الله رشیدی صورت گرفته است، با شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و قیمت ۴۵ هزار تومان توسط انتشارات راه یار منتشر شده است و علاقه‌مندان می‌توانند این کتاب را علاوه بر کتابفروشی‌ها، از سایت یا صفحات مجازی ناشر به نشانی raheyarpub.ir تهیه کنند.

انتهای پیام/

منبع: آنا

کلیدواژه: کتاب برخیزید انتشارات راه یار کتاب دهه فجر 1401 خمینی ای امام

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ana.press دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «آنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۰۵۴۲۳۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

روایت سیمین دانشور از دیدار با امام خمینی(ره)

به گزارش «تابناک» به نقل از جماران، هشتم اردیبهشت ماه سال ۱۳۰۰ بود که دختری در خانواده‌ای از اهالی شیراز به دنیا آمد که اسمش را سیمین گذاشتند. او سال‌ها بعد شد یک نویسنده کاردرست که رمانی به نام سووشون از زیر چکاچک قلمش بیرون آمد. رمانی که به هفده زبان زنده دنیا ترجمه شده و یکی از پرفروش‌ترین آثار ادبیات داستانی ایران است. سیمین دانشور به همسری جلال آل احمد در آمد. او در نخستین انتخابات که در فروردین سال ۴۷ انجام شد ریاست کانون نویسندگان ایران را عهده دار شد. امروز سالروز ولادت این بانوی ادیب ایرانی ما را بر آن داشت تا به خاطره‌ای از او با امام خمینی (س) بپردازیم. سیمین دانشور در همان اوایل انقلاب به همراه جمعی از اعضای کانون نویسندگان ایران خدمت امام رسیدند. در این دیدار بسیار تحت تاثیر محبت و لطف امام قرار می‌گیرد. خودش گفته است:

«وقتی امام را دیدم، تحت‌تأثیر او قرار گرفتم. آن‌قدر که این پیرمرد باشکوه، آرام و لطیف بود نمی‌توانستم در برابر اشتیاقی که پیدا کردم مقاومتی کنم. خم شدم و عبای ایشان را بوسیدم.» (۱)

مرحوم شمس آل احمد نیز در خاطره دیگری از این دیدار سیمین چنین روایت کرده است: 

با اوج گیری انقلاب اسلامی آقای خمینی به ایران آمدند. من در آن ایام مریض بودم و در خانه و بیمارستان بستری. امام در مدرسه (علوی) ساکن شدند. من اخبارش را از روزنامه و رادیو و تلویزیون پیگیری می‌کردم. تشنگی و شوق مردم برای دیدن ایشان وصف ناپذیر بود. من هم خیلی شایق بودم. در آن زمان گروهی از اعضای کانون نویسندگان ایران - که من در اول انقلاب با دیدن مسائلی از آن استعفا کرده بودم به خدمت آقا رفتند که خبرش در مطبوعات منعکس شد. در آن جلسه امام به خانم سیمین دانشور عنایت کرده چند کلمه هم با ایشان صحبت می‌نمایند. در آن روز‌ها به آنهایی که خدمت امام رفتند حسودیم می‌شد و خانم دانشور هم به من پز می‌داد که من رفتم امام را دیدم و شما ندیدید! (۲)

مرحوم شیخ مصطفی رهنما، تنها عضو روحانی کانون نویسندگان از آن دیدار تاریخی نقل می‌کند: «.. در این دیدار خانم سیمین دانشور در حال بالا رفتن ار پله‌ها به من گفت: آقای رهنما من چادر سرم نیست، امام ناراحت نشود. من گفتم: نه همین روسری را که مقداری جلو بیاوری تا موی سرتان پوشیده باشد کافی است.»
 
۱. پناهی‌فرد، سیمین دانشور در آیینهٔ آثارش.

۲. این بخش از مطلبی که پیش از این در سایت جماران منتشر شده بود، استخراج شده است.

دیگر خبرها

  • آغاز عملیات توسعه بخش دیالیز بیمارستان امام خمینی (ره) خاش
  • تصاویری از نوه و نتیجه امام خمینی در مراسم ترحیم
  • آیا می شناسیدش؟
  • نهاد کتابخانه‌ها با کمیته امداد تفاهمنامه امضا می‌کند
  • تصاویری از نوه و نتیجه امام خمینی در مراسم عزاداری فوت عروس ارشد امام (ره)
  • عکسی از سیدحسین خمینی در هنگام نماز بر پیکر مادرش
  • همسر آیت‌الله «سید مصطفی خمینی» در قم تشییع شد
  • روایت سیمین دانشور از دیدار با امام خمینی(ره)
  • اکران مردمی آپاراتچی در اصفهان با حضور عوامل فیلم
  • اقامه نماز جمعه در مصلای امام خمینی شهر ایلام